karenkaren، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

جگرگوشه ام و من

باورمون نمیشه ..

آره نه من نه جیگر گوشه ام باورمون نمیشه بابایی داره می یاد واسه همین هم جیگر گوشه ام که الان ساعت ١٠ نمی خوابه تا ١١ بیداره ،خوابید تا بابایی اومد بیدار شه و بازی کنه،منم تا بابایی برسه خونه هی دعا میخونم و صلوات تا سالم برسه خونه.
27 تير 1390

انواع آب بازی های جگر گوشه ام

١.آب بازی موقع تعویض پوشک که نسبتا خوشایند می باشد!!! و جزئی از حقوق قانونی جگر گوشه ام میباشدکه معمولا به تعویض تمامی لباسهایش می انجامد. ٢.آب بازی موقع حمام کردن یا به قول خودم چیم چیم که خیلی معمولی است. ٣.وسط حال پذیرایی داخل وان خودش که بدلیل راحتی خودم و امنیت جگر گوشه ام و افزایش مدت زمان آب بازی ایشان می باشد که معمولا اخر سر جگر گوشه ام خسته و تسلیم می شود. ٤.آب بازی داخل حوض حیاط ،حوضی سه گوش واقع در گوشه غربی حیاط که دارای سه عدد ماهی قرمز می باشد که اوایل با آب بازی جگر گوشه ام بسیار وحشت کردند ولی اخیرا با این موجهای سهمگین ناشی از پاهای قوی جگر گوشه ام کنار امده اند، که روزانه حداقل یکبار انجام می شود. ٥.اب بازی داخل سنگ روشویی...
26 تير 1390

ندارد..

جگر گوشه ماشاا.. حسابی زبون باز کرده و حرف میزنه وقتی به زحمت میگه ماما لباشم حسابی جمع میکنه هر کاری داشته باشم میام پیشش نمی تونم مقاومت کنم امروز صبح که زودتر از من بیدار شده بود به عکس بابایی نگاه می کرد و بی صدا با لبای نازش با با با .. میگفت آآآآه ه ه که چقدر دلم زخمی میشه این صحنه ها رو می بینم انگار خدا منو با روحیه لطیف آفریده میخواد تو دنیا زجر بکشم واللا.. چی بگم..
24 تير 1390

..

جگر گوشه ام همه چی می گه دد..ن ن .. سس سس .. یه چیزهایی هم میگه که واسه ما نامفهومه مثلا یه چیزی رو توصیف میکنه یا خوشحالیشو بیان میکنه.. وقتی صداشو میشنوم دوست دارم قطع نکنه چون از خوشحالی بال در میاروم و می پرم حتی بیشتر کارها رو تقلید میکنه البته بیشتر با خاله کار میکنه و واسه مامی خودش و لوس میکنه الهی قربونش برم ...
21 تير 1390

روز تولد..

آخر هفته دیگه تولد باباییه منم هی سعی میکنم برم کادو بخرم یه پیرهن آستین کوتاه مردونه تو ذهنمه از طرف جگر گوشه ام هم باید چیزی بخرم چقدر سخته کادو خریدن برای آقایان!!!خدا بهم انرژی بده آخه کمی تا قسمتی افسرده شدم حوصله هیچکاری رو ندارم بزور واسه جگر گوشه ام انرژی میزارم  برام دعا کنید تحمل کنم این یکی دو هفته رو تا بابایی جمع کنه بیاد پیشمون اگرم در مورد کادوئ تولد نظری دارید حتما بگید
21 تير 1390

ادامه..

فراموش کردم بگم نکته مهم اینجاست که بب بابا رو خیلی بیشتر از مم ماما میگه!!!! گفته بودم قبلا که جگر گوشه ام باباییه .. الهی فداش بشم بابایی هم داره جمع و جور میکنه بیاد پیشمون خدا کنه تا اون موقع بتونم طاقت بیارم! بابایی بازیهای عجیب غریبی برای جگر گوشه ام اختراع میکنه که جگر گوشه ام خیلی دوست داره البته همشونم خطرناکن.. ...
19 تير 1390

ب ب با با با...

جگر گوشه ام در پایان ٩ ماهگی یعنی حدودا سه روز پیش مصادف با ١٦ تیر ٩٠ وقتی تبریز بودیم شروع کرد به بابا ماما گفتن اصلا باورم نمیشد میدونی داشتم از خوشحالی سکته می زدم وقتی شروع می کنه به گفتن ب ب بابابا .. م م ماماما .. یعنی حاضرم براش بمیرم بغل کردن که چیزی نیست .. تو این چند روزه اتفاقهای زیادی افتاده مثلا خودش به تنهایی تو صندلی ماشین می شینه و تو مسافرتم تمام مدت تو صندلیش نشست البته خداییش دست بابا درد نکنه یه صندلی ماشین فوق العاده خرید که جگر گوشه ام توش راحته راحته ایمنیشم عالیه .. در ضمن صندلی غذا هم خریدیم که می شینه و غذا میخوره خیلی آقا میشه وقتی تنهایی و مستقل رو صتدلیش می شینه.. ...
19 تير 1390

یووو هوووو..

جگر گوشه ام هم تنهایی از پله ها بالا می ره البنه دستشو می گیرم هههه . .  هم دس دسی رو یاد گرفته جون جون اینقدر ناز دستهاشو هم میزنه جانم... سعی می کنم عکسشو میذارم بعععدااا
6 تير 1390

ارتباط ماورائ طبیعه جگر گوشه ام و پتویش..

اصلا باورتون نمیشه جگر گوشه ام چقققققدر .. پتوش و دوست داره. به سختی ازش جدا میشه وقتی هم موقع خوابش میشه همش گریه می کنه و بیقراره تا پتوش و بغل میکنهو اروم میشه.. خیلی عجیبه.. عکسهاشم براتون میذارم بعدا                                                 باور کنید وقتی شیرش میدم از یه طرفم پتوش و میکنه تو دهنش اینقدر این پتو به جگر گوشه ام آرامش میده پتوی نرم و سبکیه ...
3 تير 1390